رهبری استراتژیک از نگرش مشتری به چه معناست؟
در دنیای امروز، مسئولیت یک رئیس بازاریابی نسبت به پیشین بسیار متعدد و بیشتر شدهاست. از وی انتظار میرود با به کار گیری از ابداع مبنی بر دادهها و تفاوت گذاشتن در میان مشتریان، سبب پرورش فرای انتظار یک مارک نرم افزار خدمات پس از فروش خواهد شد. برای تحقق این زمینه، از طرفی بازاریابها بایستی گنجایش رهبری خویش را ارتقا داده و از طرف دیگر سهامداران می بایست کاری نمایند که تورم بازاریابی وارد واحدهای صنفی گوناگون و متفاوتی گردد .
این فعالیت برای اکثری از بازاریابها تغییرو تحول رهبری عملیاتی به رهبری استراتژیک محسوب میشود. واحدهای صنفی متعدد به خیال و خاطر تاریخچه، معضلها، هدف ها و عوارض متعدد، تمایلی به تغییر و تحول ندارند. از این رو درخواستِ تغییر تحول حتما با مقاومت روبهرو گردد. برای شکستن این مقاومت در بالا می بایست سهامداران را قانع کرد که “چرا” تغییر تحول ما یحتاج میباشد .
جواب این پرسش، حقیقتا مشقت بار میباشد. می بایست شیوه اندیشه آنان را از هدف ها کوتاهزمان تاکتیکی به هدف ها بلندمدت استراتژیک تغییر و تحول اعطا کرد. هدف ها بلندمدتی که کلیت سازمان را زیر تاثیر خویش قرار میدهند .
برای دستیابی به رهبری استراتژیک، بایستی سهامداران متنوع و بیشماری را قانع نمایید که “چرا” می بایست سهام شمارا خریداری نمایند. برای این فعالیت می بایست یک رویت کرد کلی از سازمان به آنها داده و شرایط کنونی را با حالت آتی لینک دهید. یک اپلیکیشن کلی برای دستیابی به هدف ها بلندمدت ارائه داده و علامت دهید که چطور بهاین هدف ها خواهید رسید .
این عمل نیاز به یک مجموعه فراهمی همیاری برای دستیابی به یک مقصود مشترک داراست .
تغیر رویکرد، از تاکتیکهای واقعگرایانه به یک دیدهانداز رویایی، برای یک سیستم بازاریابی که در سطح ها عملیاتی عمل مینماید حقیقتا مشقت بار میباشد. در حالی که در حیث تصاحب کردن تجربه مشتری در سطح های عظیم جزء نیازهای بازاریاب برای افزایش مهارتهای رهبری میباشد. تجربه مشتری نیز، سبب ساخت ”دیدهانداز و غرض” می گردد. این دیدهانداز و مقصود میباشد که در واحدهای گوناگون تجاری تکثیر پیدا مینماید .
تمجید کردن هدف ها آرمانگرایانه برای تجربه کلی مشتری، قادر است دیدهاندازی ساخت و ساز نماید تا سهامداران متفاوت را در یک سازمان، به طور دارای انسجام و با هدفی مشترک، گرد هم بیاورند .
دقت داشته باشید که دیدهانداز یک استراتژی وجود ندارد، بلکه قسمتی از رهبری استراتژیک به شمار می آید که سازمانها را ترغیب به تغییر تحول مینماید. یک دیدهانداز اثرگذار سبب ساز انسجام میشود. برای اکثری از سازمانها، تمرکز بر تجربه آرمانی مشتری یک منش معمولی برای بالا بردن شعور همگانی میباشد
سه آیتم از گرفتاری های بنگاه های کوچک و میانگین
نصیب سری در جمهوری اسلامی ایران برای تقابل با چرخه معیوب حیات بنگاه های کوچک و میانگین مرزو بوم، آغاز به شناسایی و ارزیابی معضل های راهبردی و زیرساختی SME ها در کشور ایران نموده است .
مطالعات انجام یافته بر 25 شغل کوچک و میانگین نشانه دهنده این میباشد که بخش اعظمی از بنگاه های کوچک و میانگین از طریق های سنتی مسافت گرفته و بیشتر به بینشی امروزی متمایل گشته اند .
این زمینه در چک های انجام یافته نیز نمود پیدا می نماید. در استدلالها نماد داده گردیدهاست که بنگاه های کوچک و میانگین کشور ایران، نحوه گسترش خویش را تغییر و تحول داده و از ساختار های سنتی قبل اند. طبق پژوهش ها به کار آمده، بها اخلاقی حکم کننده بر این بنگاه ها، در تحولات اخیر، سزاوار سالاری بوده میباشد .
بر این پایه مدیران، نیرو های کاری خویش را بر طبق صلاحیت گزینش می نمایند. در راستای همین سزاوار سالاری، حق تقدم استخدام در اینگونه بنگاه هایی، خیر بر طبق جنسیت و ارجحیت مردان، بلکه بر پایه ی ترازو شایستگی میباشد. خصوصیت سوم SEM ها در شیوه رابطه مدیریت با کارگر میباشد. این نوع رابطه امروزی بر اساس تعامل بوده و دیگر مثل نحوه های سنتی بر طبق پیروی بی زیرا و چرا وجود ندارد.
تغییرات دیده گیری که در سال های اخیر در دنیای اقتصاد چشم گردیده، نگاه ها را به سمت بنگاه های خرد، کوچک و میانگین کشانده میباشد. امروزه در همین راستا، شاهد سپرده گذاری های بزرگ مملکت های پیشرفته در ساختار SEM ها هستیم. عامل این سپرده گذاری، اعتقادوباور بر ایجاد شغل و ابتکار در اقتصاد میباشد. آن ها معتقد میباشند کهاین ابتکار عمل ریشه در اینگونه بنگاه هایی دارااست.
به جهت کوچک بودن، انعطاف پذیری و چالاکی این نوع بنگاه ها بیشتر بوده و اشغال زایی متعددی اعمال میدهند. به جهت همین وقف پذیری بالا، این بنگاه ها میتوانند اکثری از ناکارآمدی های بازار را پوشش داده و سرمایه انسانی را افزایش دهند.
در جمهوری اسلامی ایران نیز بنگاه های کوچک و میانگین متعددی وجود دارااست. مبتنی بر تاثیری کهاین نوع مشاغل در بازار جهانی داشته اند، پیش گویی میشود کهاین بنگاه ها، تاثیری شبیه بر بازار کشور ایران بگذارند. با این اکنون، زخم شناسی های انجام یافته آرم میدهند که مسیر توفیق این نوع بنگاه ها در کشورایران بسیار زمانبر و نا هموار میباشد. بخش اعظمی از این بنگاه ها در حالی از بازار بیرون میشوند که هنوز خرد باقیمانده اند و دست خوش هیچ پیشرفتی نشده اند.
سوالی که امروز در ذهن کلیه ما تولید میشود این میباشد که ” علی رغم تاثیر به سزای این بنگاه ها در ساختوساز ملی، اشتغال زایی و جذب نیروی انسانی، چرا رویش این بنگاه ها تا این حد نماید میباشد؟”
پروژه ای با اسم ” ارزیابی معضلهای راهبردی و ارائه استراتژیهای بسط در بنگاههای کوچک و میانگین در اقتصاد کشورایران” به وسیله کمیسیون صنعت های اتاق کشورایران در درحال حاضر ایفا میباشد. دراین پروژه جایگا و سختی ها بسط SME های جمهوری اسلامی ایران را آنالیز می کنند.
تیری موییل، مشاور پژوهشی گروه تحقیقاتی این پروژه، 25 تا از مشاغل کوچک و میانگین را درین تحلیل چک نموده است.
مقام SEM ها در جهان
بنگاه های کوچک و میانگین از نگاه ماهیت و اندازه به یک اندازه نیستند. برخی بر این اعتقادوباور میباشند که اکثری از اشتباهات مثل فقر، عدم توازن بازار و بیکاری به دست این بنگاه ها حل میشوند. در سرزمین های دنیا سوم نیاز بدین بنگاه ها به شدت حس میگردد.
در سرزمین های بزرگی مثل ایالات متحده، آلمان، فرانسه، انگلیس، ایتالیا و مرز و بوم های در اکنون توسعه و گسترش مثل هند و چین , فروشگاه ساز ، اکثرا این نوع بنگاه ها به دیده میخورند. این مشاغل در آستانه کوچک و خرده پا میباشند ولی بعداز مدتی توسعه و گسترش پیدا می نمایند. به عنوان مثال در آلمان که کشوری صنعتی به حساب میآید، جمعیت این نوع مشاغل با پیشرفت روز افزونی رو به رو میباشد. در واقعیت شاید یک کدام از عارضه ها توفیق اقتصاد این مرز و بوم، همین بنگاه های کوچک و میانگین باشند. دراین مرزوبوم ها، مشاغل کوچک و میانگین اتکا متعددی به یکدیگر داشته و به اندیشه توفیق های استوار و بلند زمان میباشند. پژوهشگر و مدرس دانشکده فرانسه مدارکی ارائه داده و این نظر را دارد کهاین نوع بیزنس در جهان بسیار توفیق آمیز بوده میباشد.
در قبلی باور عام بر این بوده که با پیشرفت اقتصادی توان این نوع بنگاه ها کاهش یافته و رفته رفته استقلال خویش را از دست میدهند. ولی امروزه شاهد توان نمایی بیشتراز پیش این نوع مشاغل هستیم.
رده این نوع مشاغل در کشور ایران
ارزیابی های صورت گرفته حول این زمینه نشانه دهنده این میباشد که مشاغل کوچک برای اقتصاد کشورایران یک مزیت به اکانت میایند. متاسفانه با این حالا، دولت تلاشی در سمت رفع نیاز آنان نمی نماید. طبق آمار های ارائه گردیده، بیشتراز 80% از این نوع مشاغل به طور محرمانه عمل کرده و کمکی از جانب دولت اخذ نمیکنند.
SEM ها در کشور ایران بسیار کوچک میباشند و برای توسعه نیاز به اعانات دولتی دارا هستند. طی مطالعات صورت گرفته بر روی 25 بیزنس کوچک در کشورایران، در سال های اخیر راه و روش این بنگاه ها به طور بدون نقص مبتلا دگرگونی گردیده. اولین تغییر تحول، حاکمیت سزاوار سالاری درین بنگاه ها بوده میباشد. با این خط مش، مهمترین اصل برای استخدام کارمدان صلاحیت و شایستگی بوده و تبعیض دیگری دراین راستا انجام نمیشود. دومین مرحله از این دگرگونی، تغییر و تحول در پروسه استخدامی و حذف بی نقص تبعیض جنسیتی بوده. در راستای سزاوار سالاری، فقط ملاک تحلیل اشخاص شایستگی و صلاحیت بوده و اولیت استخدامی زنان و مردان در یک اندازه میباشد. در مرحله سوم رابطه دربین مدیریت و نیروی کار تغییر تحول کرد. ارتباط رئیس و کارگر به طور سنتی مبنی بر تایید بی زیرا و چرا بوده که درین دگرگونی، به ارتباطی تعاملی تغییر تحول پیدا نموده است.
همگی این تغییرات منجر گردیده تا بینشی امروزی بر بنگاه های کوچک و متسوط حکم کننده گردد.
معضل های پیش روی SEM ها
طی چک های صورت گرفته به وسیله کوییل، یکی گرفتاری های این نوع مشاغل در کشورایران ” ضمانت حق مالکیت” میباشد. از نگاه محاسبه گران، مالکین این نوع مشاغل نگران این میباشند که به وسیله دولت مصادره شوند و این سبب گردیده که سپرده گذاری عمده ایفا ندهند.
از آن طرف، سازمان های دولتی نیز به قسمت های محرمانه اتکا ندارند. از طرفی دربین متکی بودن عمودی و افقی ارتباط ای حکم کننده میباشد، برای مثال هنگامی که دوت به قوه قضائیه متکی بودن نداشته باشد، به طور سلسه مراتبی این بی اعتمادی به سمت تجارت های کوچک نیز متمایل می گردد و به همین طرز آن ها برای حل ایرادات در میان خویش به قوه قضائیه مراجعه نخواهند کرد.
برای حل این ایراد، دولت بایستی علاوه بر حمایت بیشتر، دست کم حق مالکیت آنهارا نیز ضمانت نماید. این چنین مشاغل کوچک با آسودگی خیال و خاطر به عمل خویش ادامه میدهند.
یک کدام از دیگر از بحران ها و اشتباهات بنگاه های کوچک و میانگین در سرزمین، تامین مالی به حساب می آید. چالش سیستم بانکی کشورایران تماما معلوم بوده و نیاز به تصحیح سریع دارااست. در رتبه اولیه می بایست خزانه کار کشته به تشخیص شرکت ها ذی صلاح باشد تا بتواند به آن ها وام ها لازمه را پرداخت کند. دراین حین، با بی عدالتی قاضی بر سیستم، بخش اعظمی از مشاغل کوچک از دریافت وام ها بانکی محروم می گردند. همگی این عامل ها، اینجانب گزاره عدم تامین مالی یا این که استراتژی های قابل اتکا منجر گردیده اند تا رویش این مشاغل محصور و نرخ باخت آن ها ارتقاء یابد.