مدیران ارشد فناوری چه جایگاهی در سازمان ها دارند؟
مدیریت ارشد فناوری داده ها که به اختصار CIO نامیده می گردد، بالاترین رده تصمیمگیرنده منطقهی فناوری داده ها در سازمانهاست. رئیس ارشد فناوری داده ها در واقع به شخصی بامسئولیت انتخاب استراتژی فناوری داده ها و سیستمهای کامپیوتری موردنیاز برای حصول ماموریتها و هدف ها سازمان اطلاق میگردد .
در یک ده سال قبلی، مسئولیت CIO در سرپرستی دپارتمان فناوری داده ها کمپانی که وظیفهی رئیس سرورها، پیشنهاد امکانات نرم افزار خدمات پس از فروش کامپیوتری و تغییر و تحول گذرواژهی پرسنل را بر عهده داشت خلاصه می شد. البته امروزه با نفوذ فناوری به نصیبهای متفاوت سازمان، از بازاریابی و فروش تا ایجاد، CIO ها نیز عهدهدار نقشی کلیدی در همه تصمیمگیریهای کسبوفعالیت میباشند .
امروزه CIOها، با تیمای از معضلهای متفاوت روبرو می باشند که از زوایای بخش اعظمی همتراز با معضلهای مدیران ارشد میباشد. در آغاز اینکه CIOها بایستی جریان فناوری داده ها کسبوفعالیت را هدایت نمایند. آنان بایستی درصورتیکه مشغول تغییرات عمدهی فناوری داده ها می باشند، حامیی فناوری کسبوعمل را هدایت و مدیر نمایند و به صورت هم زمان مسیر رویش آینده را نرمافزارریزی نمایند. به ذکر دیگر، آنان بایستی جهتگیری و اجرای فناوری داده ها در سازمانشان را رهبری نمایند و بدین ادله با تیتر «رهبران رئیس تغییر و تحول» نیز شناخته می شوند .
CIO گروهای از نقشها را در سازمانها بر عهده دارااست. وی بایستی تصمیمات اجرایی درباره با مواقعی زیرا خرید امکانات فناوری داده ها از آفرینندهها یا این که تولید سیستمهای نو را بگیرد. همچنین CIO بایستی بضاعت سازمانی حاذق داشته باشد، این خصوصیت به صورت خاص مرتبط با این عامل میباشد که وی بایستی بتواند فی مابین نقشهای متعدد برای بدست آوردن مزیت رقابتی و محافظت منافع کارمندان سازمان تعادل ساخت و ساز نماید . CIOها همچنین وظیفهی استخدام را نیز بر عهده دارا هستند، براین اساس اصلی میباشد که شایسته ترین اشخاص را برای وضعیتهای شغلی مو جود در سازمان تعیین نمایند .
امروزه CIOها، با تیمای از معضلهای متفاوت روبرو میباشند که از زوایای بخش اعظمی همتراز با معضلهای مدیران ارشد میباشد .
CIOها می بایست به صورت بدون واسطه استراتژیها و سیاستهای فناوری داده ها سازمان را اپریزی و تدوین نمایند. هر دوی این موردها برای حفاظت از سازمان در کوتاه دوران و بلند مقطع و نیز روند گزینش استراتژی برای آینده ما یحتاج میباشد.
ظهور و تکامل نقش مدیران ارشد فناوری داده ها در سازمانها
ظهور نقش CIO به آخرها ده سالی 50 و 60 یعنی هنگامیکه کسبوکارها آغاز به وارد کردن رایانش در عملیات تجاری کردند، برمیشود. نسل نخستین رهبران فناوری داده ها معمولاً مدیران جایگاه میانگین یا این که ارشد در دپارتمان پردازش دادههای الکترونیک (که بعد ها دپارتمان سیستمهای اطلاعاتی نامیده شد) بودند. درین عصر که از آخرها ده سالی 60 تا اوایل ده سالی 80 میلادی زمان برد و به عنوان “بعدازظهر Mainframe” از آن حافظه میشد، مدیران پردازش داده یا این که مدیران سیستمهای اطلاعاتی به تدریج در گزینش استراتژیهای فناوری داده ها سازمان نقش داشتند. این عصر با احاطه ابر کامپیوترها در سازمانها یار و همدم بود و در آن محاسبات متمرکز، ذیل در دست گرفتن اپلیکیشننویسان رشتهای و اپراتورهای سیستمی انجام میشد. عمدهی زیرساختهای محاسباتی آن نیز بوسیله یک کمپانی خالقی طاقت فرساافزار و برنامه، ارائه میشد. درین عصر از کامپیوترها بیشتر به واسطهی توان محاسباتیشان به کار گیری می شد تا توان بالقوهی آن ها در ساخت رابطه فی مابین گروهی از کارمندان سازمان.
CIOها ترجیح میدادند وظیفهی گزینش مسیر گسترش را به فروشندهی اساسی حکم کننده بر بازار (که در آن دوران IBM) بود محول نمایند. وظیفهی مهم این مدیران تحویل بهموقع و بر طبق داراییی سیستمهای نو فناوری داده ها و در اختیار گرفتن سیستمهای فعلی با قابلیت و امکان اطمینان بالا بود.
به موازات اینکه سازمانها بیشتر در زمینهی اهمیت به کارگیری از فناوری Mainframe در کسبوکارشان داده ها کسب کردند، نقش مدیریت سیستمهای اطلاعاتی پر رنگخیس و مشاجره برانگیزتر شد. پروژههای بیشتر و کلانتری به دپارتمانهای سیستمهای اطلاعاتی محول شد، اما وسعت شغل های عقب افتاده نیز ارتقاء یافت و منجر شد شکایاتی در امر جوابگو نبودن مدیر فناوری داده ها با نیازهای کسبوکار بوجود بیابد. با سپری شد سالیان، این نارضایتیهای اول کسبوکارها راجعبه بضاعت فناوری داده ها در همگام بودن با نیازهای سازمانی تا امروز همچنان به قوت خویش باقی میباشد. امروزه این نیاز مبحث مهم نقش در هم اکنون ظهور CIO میباشد. در این مورد، در کنار اشراف بر فنون فناوری، به تیمی جدیدی از تخصصها مانند بضاعت و توان برقراری رابطه و فراگیری توسعه یافته کسبوکار برای رهبری پیروز فناوری داده ها سازمان و مدیر کارآمد نیاز میباشد.
نقش مدیران ارشد فناوری داده ها در عصری داتکام و دیجیتال
با ورود رایانههای فردی به سازمانها در اوایل ده سال 80، سیستمهای فناوری داده ها دیگر در دپارتمانهای پردازش داده که بوسیله متخصصین در اختیار گرفتن میشدند، متمرکز نبوده و در باطن سازمان توزیع گردیده بودند. واحدهای تجاری بیرون از سازمان مرکزی آغاز به تنظیم سیستمهای فردی از سازندههای نو مانند مایکروسافت و اینتل کردند. با این هم اکنون، باگاز مشخص و معلوم شد که پشتیبانی از واحدهای فناوری داده ها جدا، ناکارآمد و گران بود. در فیض اکثری از سازمانها مدلی یکدست اتخاذ کردند که در آن برخی از سیستمها و خدمتها زیر در اختیار گرفتن قسمت فناوری داده ها پایین در دست گرفتن دپارتمان مرکزی نبودند و بوسیله واحدهای جدا به طور محلی در اختیار گرفتن میشدند.
تغییرو تحول عمده در نقش نو CIO ، تبدیل از نقش فناوری محور به یک نقش کسبوکار محور و خلق کننده میباشد.
انتخاب اینکه این سیستمها به چه شکل و از کجا می بایست تهیه و تنظیم شوند و مشخص و معلوم کردن معماری و شیوهی کانالبندی، بخش مهمی از وظایف CIO را تشکیل میاعطا کرد. درین زمان قابل انعطافافزارهای مدیر منابع سازمانی ERP برای تودهآوری و رئیس دادههای ایجاد گردیده سطح های متفاوت کسبوکارها ظهور کردند. پیادهسازی این سیستمها نقص، هزینهبر و مستلزم گشوده-مهندسی روند کسبوکار بودند و بدر بعضی مورد ها باعث به باختهای قابل توجهی برای CIOها شدند.
دسترسی همگانی به اینترنت در اوایل ده سال 90 نقش فناوری داده ها را در عملیات تجاری گسترش بخشید و خط مش جدیدی برای CIO تحت عنوان بالاترین منزلت رئیس فناوری سازمان گشوده کرد تا گامی رو به جلو در نرمافزارریزی استراتژی کسبوکار بردارد. در حالیکه CIOها کماکان مسئول بررسی بر سیستمهای کامپیوتری و مدیر خدمتهای فناوری داده ها بودند، مهم ترین وظیفهی آنها ابتدا زمانی مبنی بر اینترنت، پیشبینی این بود که چه گونه به کارگیریی تجاری از وب بر کوشش سازمانها تاثیر گذاراست. این وظیفه مستلزم توان گشوده-مهندسی مراحل کسبوکار برای فایدهگیری از ساختار نو و بضاعت و توانهای مدیریتی برای متقاعد کردن سایر افراد در لزوم نیاز به تغییرو تحول بود.
تعلق کسبوفعالیت به فناوری داده ها
برای فهم و شعور اینکه فناوری داده ها چه گونه قیمت تجاری ساختوساز مینماید، CIO می بایست تختگاز به نیروهای بازار دربرگیرنده: اختراعهای فناوری، تولیدها ارائه گردیده، فناوری مخرب و مشتری که توقع دارد از روش شبکههای فیزیکی و مجازی به کسبوعمل بپردازد، جواب دهد. ارتقا سرعت تغییرات تکنولوژی در کنار به کار گیریی پهناور مصرفکننده از فناوریهای دیجیتال مانند رسانههای اجتماعی، ابزارهای تلفن همراه و محاسبات ابری، CIOها و سازمانهای پایین نظرشان را ناچار کردهاند تا در زمینهی نقشی که فناوری داده ها در هر جنبهی کسبوعمل بازی مینماید، از تلاش عملیاتی گرفته تا سودوری کارمندان، سرویس ها مشتریان، هدف ها تجاری و حتی بقاء کسبوعمل تجدید حیث نمایند.
CIO تکامل یافته یا این که CIO 2.0
تغییرو تحول عمده در نقش تازه CIO ، تبدیل از نقش فناوری محور به یک نقش کسبوکار محور و خلق کننده میباشد. توانها و شایستگیهای فنی موردنیاز در پیشین همچنان ما یحتاج میباشند اما دیگر برای رفع انتظارات این نقش و تکان رو به جلو کافی نیستند.
CIO2.0مستلزم بضاعت و توانهای رهبری بیشتری میباشد که برد اورا در ادارهی دپارتمانی که در هم اکنون تکان از سطح زیرساخت و متمرکز بر تکنولوژی میباشد، به سوی سازمانی که از یک راه فرایندگرا برای خلق و خوی چابکی و جوابدهی سریع به اطراف درحال تغییر و تحول کسبوکار به کارگیری مینماید، انتخاب مینماید.
در حالیکه نقش CIO سنتی متمرکز بر رئیس دپارتمان و عملیات فناوری داده ها بود، امروزه نیاز میباشد تا فی مابین بضاعت و توانهای مدیریتی و ابتکار و توانهای هدایتی موردنیاز در نقش نو تعادل برقرار نماید. ترکیبی متعادل از مولفههای پایین قادر است برای تاثیرگذارتری بیشتر یک CIO گزینه به کارگیری قرار بگیرد:
مولفهی ابتکار عمل: این مولفه به CIO اذن میدهد تا یک استراتژی مفید که در راستای نیازهای کسبوکار میباشد، تمجید نماید. درصورتی که امروزه تمامیی نصیبهای سازمان زیر تاثیر ابتکارهای فناوری میباشند، این مولفه نصیب بسیار معضلبرانگیزی از نقش اورا تشکیل داده و روزبهروز بر اهمیت آن افزوده میگردد. مطالعات نشان دادهاند که قسمت نوآورانه و کارآفرینانهی نقش CIO از توانهای فنی وی درخصوص فناوری داده ها اهمیت بیشتری یافته میباشد.
مولفهی هدایت: این مولفه متمرکز بر گوش دادن به پرسنل، ساخت و ساز علت در آنها و بسطی یک سازمان فناوری داده ها تاثیرگذار میباشد که دستاورد آن تمرکز کسبوکار و چابکی لازم امروز میباشد. انتقال از یک شیوه جنس محور به روش راه حل محور کسبوکار، فقط محدود به CIO وجود ندارد بلکه تغییریست که کل دپارتمان فناوری داده ها را پایین تاثیر قرار می دهد. نقشهای جدیدی برای شعور بهتر بحرانهای کسبوکار و یافتن راهحل مطلوب در هم اکنون ظهور میباشند و شفاف میباشد که مدیر این نقشها در دپارتمان فناوری داده ها بضاعتهای بهبود یافته رهبری و مدیر اشخاص میباشد.
مولفهی سوم جنبههای مدیریتی نقش CIO را در برمیگیرد. جنبهای که معمولاً به شایسته ترین نحو ادراک میشود البته متاسفانه اکثر زمان ها حضوری بیشتراز حد در سعی CIO داراست. داشتن نگرش فارغ از دقت به ساختار سازمان و در دست گرفتن برای اجرای مفید آن نگرش، به سازمان کمکی نخواهد کرد.
CIO و بحرانهای بعد از ظهر حاضر
سرعت تغییرات فناوری، ریسکهای ناشناختهای را تولید مینماید که هدایت فناوری داده ها سازمان را بیشتراز پیش با بحران روبرو مینماید. کسبوکارها درپی به فعالیت بردن رویکردشغل های تازه فناوری برای دستیابی به مزیت رقابتی میباشند. این نیاز به پیشگام بودن در تغییرات ممکن میباشد سازمانها را تشویق به استعمال از فناوریهایی نماید که شعور صحت از ریسکهای جان دار در آن ها ندارند. وظیفهی CIO شناسایی این ریسکها و تقابل با آنهاست.
درین ارتباط چهار قدم وجود داراست که CIO با طی آن ها قادر است معیار ریسک گوشه و کنارهای فناوری در هم اکنون تغییرو تحول را کم کند:
1-فهم ریسک: همچنانکه تغییرات فناوری سرعت میگیرد گروهی جدیدی از ریسکها نیز ظهور مینماید. در کنار تهدید ها فرنگی، سازمان با تیمای از تهدیدها و سوءاستفادههای بالقوه که در اثر همت برای مخلوط فناوری تازه با زیرساخت حاضر ساخته شده است، روبرو میگردد.
2-شناسایی ریسک: عامل ها پیچیدهای که سبب ساز ساخت عدم قطعیت و ریسک می گردند می بایست در پباده سازی و پیادهسازی پروسهها و در اختیار گرفتنها نظر شوند. هر چه پیچیدگی پروژهها بیشتر گردد خطر ناکامی و یا این که به هدف ها پروژه نیز ارتقاء مییابد.
3-کاهش ریسک: یک استراتژی جامع رئیس ریسک، کاهش تهدیدات میباشد. زمانی که دست اندرکاران ایجادکنندهی ریسک شناسایی شدند، میقدرت آنانرا در کلیه فرآیند تکامل مدیر کرد. احتمال و ضریب تاثیر هر ریسک بایستی تحلیل خواهد شد. همینطور موردنیاز میباشد تا ریسکهای با بالاترین احتمال وقوع، و همچنین توالی تصحیح آن ها معین شوند.
4-تغییر و تحول مدیر ریسک و در اختیار گرفتن فرآیند: این مورد ها ضمانت کننده برد پروژههای جانور در سازمان میباشد. دربرگیرنده انتساب مدیران ریسک زبده، ساخت و ساز کمیتهی ریسک با وظیفهی مدیر و محاسبه بر پروسه تشخیص ریسک و امداد به چنگ آوردن از متخصصان شناسایی ریسک بیرون از سازمان به مراد شناسایی همگیجانبه تهدیدهای سازمان میباشد.
سرعت تغییرات فناوری خیر صرفا نادر نخواهد شد بلکه روز به روز ارتقاء خواهد یافت. برای کسب برد، CIOها می بایست گروهای هدفمند از فرایندها و در اختیار گرفتنها را برای مدیر ریسکهای جدیدی که فناوریهای نو درپی داراهستند ساختوساز نماید. برای این فعالیت می بایست فهم و شعور سریعی از نیازهای رو به تغییرو تحول کسبوفعالیت و فناوریهایی که بیشترین تغییر و تحول را در کسبوکار منجر می گردند، بهدست بیاورد. CIO لزوماً نباید به همگیی جنبههای این دور و بر متغیر عکسالعمل نشان دهد البته بایستی ادراک کاملی از کارداران ساختوساز تغییر و تحول و تاثیر آنان بر سازمان داشته باشد.
سال ها بعداز بعد از ظهر Mainframe، درحالیکه دنیای تجارت تماماً دیجیتالی گردیده میباشد، معضلهای CIO ها همچنان یکسان مانده میباشد. ظهور کمپانیهای به طور کاملً دیجیتال مانند گوگل، آمازون و رخبوک وضعیت و گروهی جدیدی از نیازمندیها را برای CIO به ارمغان آورده میباشد. این نیازمندیها دربرگیرنده فناوری داده ها مبنی بر رایانش ابری، گوشی، نظارت دادههای حجیم، پلتفرمهای همیاری اجتماعی، هوش تصنعی و وب شی ءها میباشد. درین بین وظیفهی نگهداری از دادهها و سیستمهای فناوری داده ها سازمان با اعتنا به وسعت هجوم ها سایبری به امری بسیار سخت تبدیل میشود. یک رخنه امنیتی مهم میتواند هزینهی متعددی برای CIO داشته باشد.
بعضا معتقدند که همگیجانبگی، نقش CIO را به نقطهای رسانده میباشد که به نغییر نیاز داراست. به گونه ای که برخی از CIOها همت مینمایند تا با سودگیری از فناوری، قیمت افزوده در کسبوکار ساخت نمایند. همچنان که جریان داده ها تبدیل به عاملی اصلی در پیروزی و یا این که باخت کسبوفعالیت می شود، نقش CIO نیز روز آپ دیت پرمخاطرهخیس و در عین اکنون واجد اخذ پاداشی وسیع میشود.